جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
ultramarine
01
آبی اولترامارین
of a vivid and deep shade of blue, often associated with intensity and richness
مثالها
The interior designer selected ultramarine throw pillows to add a pop of color to the neutral sofa.
طراح داخلی بالشهای آبی سیر را انتخاب کرد تا رنگآمیزی به کاناپه خنثی اضافه کند.
The painter used bold ultramarine strokes of to bring life to the ocean in the artwork.
نقاش از ضربههای جسورانه آبی دریایی برای زنده کردن اقیانوس در اثر هنری استفاده کرد.
Ultramarine
01
اولترامارین, رنگ آبی روشن
a vivid blue to purple-blue color
02
آبی اولترامارین, رنگدانه آبی ساخته شده از لاجورد پودر شده
blue pigment made of powdered lapis lazuli
