جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Tureen
مثالها
The chef ladled the steaming soup into a large tureen before bringing it to the table.
آشپز سوپ داغ را در یک سوپخوری بزرگ ریخت قبل از اینکه آن را به میز بیاورد.
At the family gathering, the ornate silver tureen was the centerpiece, filled with a rich, creamy bisque.
در جمع خانوادگی، سوپخوری نقرهای منبتکاری شده مرکز توجه بود، پر از یک سوپ خامهای غنی.



























