جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to throw away
[phrase form: throw]
01
دور انداختن
to get rid of what is not needed or wanted anymore
مثالها
I will throw away the old magazines cluttering the living room.
من مجلههای قدیمی که اتاق نشیمن را شلوغ کردهاند دور خواهم انداخت.
She decided to throw away the broken toys.
او تصمیم گرفت اسباببازیهای شکسته را دور بیندازد.
02
هدر دادن, از دست دادن
to fail to make the most of a valuable capability or chance
مثالها
The team was advised not to throw away their chances of victory by underestimating their opponents.
به تیم توصیه شد که با دست کم گرفتن حریفان، شانس پیروزی خود را به باد ندهند.
: It 's crucial not to throw away the hard-earned skills you've developed over the years.
بسیار مهم است که مهارتهای سختکسبشدهای را که در طول سالها توسعه دادهاید، دور نریزید.
03
هدر دادن, پول را دور ریختن
to expend money in a wasteful manner
مثالها
Do n't throw your savings away on unnecessary luxuries.
پسانداز خود را برای تجملات غیرضروری هدر ندهید.
Be cautious not to throw away your income on impulsive purchases.
مراقب باشید که درآمد خود را برای خریدهای آنی هدر ندهید.
