جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Soft touch
01
فرد سادهلوح
someone who can be easily taken advantage of
Dialect
British
مثالها
Because he was known as a soft touch, his friends frequently borrowed money from him and rarely paid it back.
چون او به عنوان یک آسان گیر شناخته میشد، دوستانش اغلب از او پول قرض میگرفتند و به ندرت پس میدادند.
The salesperson saw her as a soft touch and convinced her to buy several items she did n’t really need.
فروشنده او را به عنوان کسی که به راحتی میشود از او سوء استفاده کرد دید و او را متقاعد کرد که چندین چیز را بخرد که واقعاً نیاز نداشت.



























