جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Ski slope
مثالها
The ski slope was bustling with activity as families and friends enjoyed a day of skiing and snowboarding in the fresh powder.
پیست اسکی پر از فعالیت بود در حالی که خانوادهها و دوستان از یک روز اسکی و اسنوبورد در برف تازه لذت میبردند.
After a few practice runs on the beginner ski slope, she felt confident enough to tackle the more challenging trails.
بعد از چند دور تمرین روی شیب اسکی مخصوص مبتدیان، او به اندازه کافی احساس اطمینان کرد تا بتواند مسیرهای چالش برانگیزتر را امتحان کند.



























