جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
seventy-five
01
هفتاد و پنج
the number 75
مثالها
She received seventy-five emails in one day, making it hard to keep up with her correspondence.
او در یک روز هفتاد و پنج ایمیل دریافت کرد، که این امر پیگیری مکاتباتش را دشوار کرد.
The temperature reached a pleasant seventy-five degrees Fahrenheit, perfect for a day at the park.
دما به هفتاد و پنج درجه فارنهایت دلپذیر رسید، عالی برای یک روز در پارک.



























