جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to regurgitate
01
برگرداندن, استفراغ کردن
eject the contents of the stomach through the mouth
02
برگرداندن, استفراغ کردن
brutally unfair or harsh
03
تکرار کردن
repeat after memorization
04
برگرداندن, استفراغ کردن
to bring up partially digested food from the stomach back into the mouth, often to feed young or as part of the digestive process
مثالها
Many bird species regurgitate food to feed their chicks.
بسیاری از گونههای پرندگان غذا را برمیگردانند تا جوجههای خود را تغذیه کنند.
Owls regurgitate indigestible parts of their prey, such as bones and fur, in the form of pellets.
جغدها قسمتهای غیرقابل هضم شکار خود، مانند استخوانها و خز، را به صورت گلولههایی برمیگردانند.
05
برگرداندن, برگشتن
pour or rush back
درخت واژگانی
regurgitation
regurgitate
