جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Pushpin
مثالها
She used a pushpin to hang up the calendar on the bulletin board.
او از یک پونز برای آویزان کردن تقویم به تخته اعلانات استفاده کرد.
The map was dotted with pushpins marking locations they planned to visit.
نقشه با پونزهایی پوشیده شده بود که مکانهایی را که قصد بازدید از آنها را داشتند، نشان میداد.
درخت واژگانی
pushpin
push
pin



























