جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Pragmatism
01
عملگرایی, پراگماتیسم
a philosophical movement that emerged in the late 19th and early 20th centuries, emphasizing the practical consequences and real-world effectiveness of beliefs, theories, and actions
مثالها
Philosophical pragmatism, as advocated by thinkers like William James, emphasizes the practical consequences of ideas and beliefs rather than their abstract or theoretical foundations.
عملگرایی فلسفی، همانطور که توسط متفکرانی مانند ویلیام جیمز تبلیغ میشد، بر پیامدهای عملی ایدهها و باورها تأکید میکند تا مبانی انتزاعی یا نظری آنها.
The core tenet of philosophical pragmatism is that the value of a concept lies in its ability to solve real-world problems and contribute to practical success.
اصل اساسی پراگماتیسم فلسفی این است که ارزش یک مفهوم در توانایی آن برای حل مشکلات دنیای واقعی و کمک به موفقیت عملی نهفته است.
02
واقعبینی, واقعیتگرایی
a practical attitude that prioritizes real-world effectiveness over theoretical considerations
مثالها
In everyday decision-making, a touch of pragmatism often involves choosing the most practical and efficient solution to a problem.
در تصمیمگیری روزمره، کمی عملگرایی اغلب شامل انتخاب عملیترین و کارآمدترین راهحل برای یک مشکل میشود.
Mary 's pragmatism in managing the project ensured that deadlines were met without compromising the quality of the work.
عملگرایی مری در مدیریت پروژه تضمین کرد که مهلتها بدون به خطر افتادن کیفیت کار رعایت شوند.
درخت واژگانی
pragmatism
pragmat
