جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Posse
01
نیروی پلیس
a group of individuals assembled by law enforcement authorities to aid in law enforcement tasks
مثالها
The sheriff called together a posse to help track down the escaped convict in the nearby woods.
کلانتر یک گروه (posse) را جمع کرد تا به تعقیب زندانی فراری در جنگل نزدیک کمک کند.
The posse rode out at dawn to search for the missing hiker in the rugged terrain.
گروه در سپیدهدم برای جستجوی کوهنورد گمشده در زمین ناهموار حرکت کرد.
02
گروه دوستان, دسته دوستان نزدیک
a group of friends or close associates
Slangمثالها
I 'm going to the concert with my posse.
Her posse always supports her no matter what.
گروه دوستانش همیشه از او حمایت میکند، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد.
