جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Bad egg
01
آدم بدذات, آدم نادرست، آدم متقلب
someone who is not considered honest, trustworthy, or a good person in general
مثالها
Be cautious around him; he 's known to be a bad egg who will not hesitate to betray your trust.
مراقب او باشید؛ او به عنوان یک تخم مرغ بد شناخته میشود که بدون تردید اعتماد شما را خیانت خواهد کرد.
In the past, there were bad eggs in the community who spread rumors to create conflict among neighbors.
در گذشته، تخممرغهای بدی در جامعه بودند که شایعاتی را برای ایجاد درگیری بین همسایهها پخش میکردند.



























