جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Pittance
01
چندرغاز, دستمزد کم، پاپاسی
a sum of money that is very insufficient
مثالها
Despite working long hours, he was paid a mere pittance for his efforts.
علیرغم ساعتهای طولانی کار، او فقط مبلغ ناچیزی برای تلاشهایش دریافت کرد.
The scholarship provided only a pittance compared to the rising tuition fees.
بورسیه در مقایسه با شهریههای رو به افزایش تنها مبلغ ناچیزی ارائه میداد.
درخت واژگانی
pittance
pit



























