جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
on occasion
01
بعضی از اوقات, گاه و بیگاه
at infrequent intervals
مثالها
The team practices indoors on occasion.
تیم گاه به گاه در داخل سالن تمرین میکند.
He bakes cookies for the office, sharing them with colleagues on occasion.
او کلوچه برای اداره میپزد و گاهی اوقات آنها را با همکارانش به اشتراک میگذارد.



























