جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Nonessential
01
غیر ضروری, زائد
anything that is not essential
nonessential
مثالها
The office decided to cut nonessential expenses to stay within budget.
اداره تصمیم گرفت هزینههای غیرضروری را کاهش دهد تا در بودجه باقی بماند.
She packed only the essentials for her trip, leaving behind nonessential items.
او فقط ضروریات را برای سفرش بسته بندی کرد، و وسایل غیر ضروری را پشت سر گذاشت.
درخت واژگانی
nonessential
essential



























