جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
noisily
مثالها
The children played noisily in the backyard, their laughter echoing through the neighborhood.
بچهها در حیاط خلوت با سر و صدا بازی میکردند، خندههایشان در محله پیچید.
The restaurant kitchen worked noisily as chefs chopped, sizzled, and clanged pots and pans.
آشپزخانه رستوران پر سر و صدا کار میکرد در حالی که آشپزها خرد میکردند، تفت میدادند و قابلمه و تابهها را به صدا درمیآوردند.
درخت واژگانی
noisily
noisy
noise



























