جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
moonstruck
مثالها
His moonstruck behavior worried his friends.
رفتار مهتابزده او دوستانش را نگران کرد.
She seemed moonstruck, lost in her own whimsical thoughts.
او به نظر مهتابزده میرسید، گم شده در افکار وهمی خود.



























