جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Milieu
01
محیط, قلمرو، اطراف، دوروبَر
the social or cultural setting or environment
مثالها
Growing up in a tight-knit community, Sarah 's milieu shaped her values and beliefs.
سارا در یک جامعه منسجم بزرگ شد و محیط او ارزشها و باورهایش را شکل داد.
The bustling streets of New York City provided the perfect milieu for aspiring artists and musicians.
خیابانهای شلوغ نیویورک محیط مناسبی برای هنرمندان و موسیقیدانان مشتاق فراهم کرد.



























