جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Marionette
01
عروسک خیمه شب بازی, عروسک نخایی
a puppet controlled by strings or wires attached to its limbs, manipulated by a puppeteer to perform intricate movements and actions
مثالها
The puppeteer skillfully controlled the marionette, making it dance across the stage.
عروسک گردان به مهارت عروسک خیمه شب بازی را کنترل کرد، و آن را وادار به رقصیدن در سراسر صحنه کرد.
She loved collecting marionettes from different countries, each one with unique features.
او عاشق جمعآوری عروسکهای خیمهشببازی از کشورهای مختلف بود، هر کدام با ویژگیهای منحصر به فرد.
