جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to look for
[phrase form: look]
01
به دنبال چیزی یا کسی بودن, جستوجو کردن
to try to find something or someone
Transitive: to look for sth
مثالها
I 've been looking for my keys for the past hour, but I ca n't seem to find them anywhere.
من در طول یک ساعت گذشته به دنبال کلیدهایم بودهام، اما به نظر نمیرسد که آنها را در هیچ جایی پیدا کنم.
They looked for a place to eat before heading back home.
آنها قبل از بازگشت به خانه به دنبال جایی برای خوردن غذا گشتند.
02
به دنبال چیزی بودن
to expect or hope for something
Transitive: to look for a positive result or outcome
مثالها
We are looking for a significant increase in sales this quarter.
ما به دنبال افزایش قابل توجهی در فروش این فصل هستیم.
The students are looking for a good grade on the upcoming exam.
دانشآموزان به دنبال نمره خوبی در امتحان آینده هستند.
