جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Artist
مثالها
As an artist, he spends a lot of time in his studio.
به عنوان یک هنرمند، او زمان زیادی را در استودیوی خود می گذراند.
My sister is an artist who paints beautiful landscapes.
خواهر من یک هنرمند است که مناظر زیبا نقاشی میکند.
02
هنرمند (رقصنده، خواننده، بازیگر و...)
a person who dances, sings, acts, etc. professionally
مثالها
He is an accomplished artist, having starred in several musicals and films.
او یک هنرمند accomplished است که در چندین موزیکال و فیلم بازی کرده است.
The artist ’s performance was a perfect blend of music, dance, and drama.
اجرای هنرمند ترکیبی بینظیر از موسیقی، رقص و درام بود.
درخت واژگانی
artistic
artistry
artist
art



























