جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
abundant
01
فراوان, وافر
existing or available in large quantities
مثالها
The garden was filled with abundant flowers of every color.
باغ پر از گلهای فراوان از هر رنگ بود.
Our local market offers abundant fresh fruits and vegetables year-round.
بازار محلی ما میوهها و سبزیجات تازه فراوان را در طول سال ارائه میدهد.
مثالها
The region is an abundant land, rich in natural resources and fertile soil.
این منطقه یک زمین فراوان است، غنی از منابع طبیعی و خاک حاصلخیز.
The forest was abundant with diverse wildlife, teeming with birds and animals.
جنگل پر از حیات وحش متنوع بود، مملو از پرندگان و حیوانات.
درخت واژگانی
abundantly
overabundant
abundant
abund
