جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Verfügung
[gender: feminine]
01
دستور, حکم
مثالها
Das Gericht erließ eine Verfügung zum Vermögensschutz.
دادگاه یک دستور برای حفاظت از داراییها صادر کرد.
Die Polizei handelte auf Verfügung des Gerichts.
پلیس بر اساس دستور دادگاه عمل کرد.
02
اختیار
مثالها
Der Manager hat volle Verfügung über das Budget
مدیر اختیار کامل بر بودجه دارد.
Die Verfügung über die Ressourcen liegt beim Vorstand.
تصرف در منابع بر عهده هیئت مدیره است.



























