جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Das Verfahren
[gender: neuter]
01
فرایند, روند، شیوه
مثالها
Das neue Verfahren spart Zeit.
روش جدید زمان را ذخیره میکند.
Dieses Verfahren ist kompliziert.
این روش پیچیده است.
verfahren
01
کار کردن, پیش رفتن
مثالها
Wir verfahren nach den Regeln.
ما طبق قوانین عمل میکنیم.
Sie verfährt sehr sorgfältig.
او بسیار با دقت عمل میکند.
02
گم شدن
مثالها
Ich habe mich im Wald verfahren.
من در جنگل گم شدم.
Sie hat sich in der Stadt verfahren.
او در شهر گم شد.



























