جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Tod
[gender: masculine]
01
مرگ, درگذشت
مثالها
Der Tod ihres Vaters traf sie sehr.
مرگ پدرش او را بسیار تحت تأثیر قرار داد.
Nach einem langen Leben kam der Tod friedlich.
پس از یک زندگی طولانی، مرگ به آرامی آمد.



























