جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Stieftochter
[gender: feminine]
01
نادختری, دخترخوانده
مثالها
Meine Stieftochter besucht mich jedes Wochenende.
دخترخواندهی من هر آخر هفته به دیدنم میآید.
Sie hat eine gute Beziehung zu ihrer Stieftochter.
او رابطه خوبی با دخترخوانده خود دارد.



























