جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Stich
[gender: masculine]
01
نیش
مثالها
Ein Bienen-Stich kann sehr schmerzhaft sein.
نیش زنبور میتواند بسیار دردناک باشد.
Der Mücken-Stich juckt seit Tagen.
نیش پشه چند روز است که میخارد.
02
دوخت, کوک، بخیه
مثالها
Beim Nähen muss man gleichmäßige Stiche machen.
هنگام دوخت، باید بخیههای یکنواخت بزنید.
Dieser besondere Stich wird nur bei Wolldecken verwendet.
این کوک خاص فقط برای پتوهای پشمی استفاده میشود.
03
زخم
مثالها
Der Stich war 5 cm tief und traf die Leber.
نیش 5 سانتیمتر عمق داشت و به کبد برخورد کرد.
Der Stich in die Brust erforderte eine Notoperation.
نیش در قفسه سینه نیاز به عمل جراحی اورژانسی داشت.



























