جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
schimpfen
[past form: schimpfte]
01
سرزنش کردن, گله کردن، غر زدن
مثالها
Die Mutter schimpft mit ihrem Sohn.
مادر پسرش را سرزنش میکند.
Er schimpfte über den schlechten Service im Restaurant.
او شکایت کرد از خدمات ضعیف در رستوران.



























