جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
sanft
01
آرام, ملایم، مهربان
مثالها
Er hat ein sanftes Wesen.
او طبیعتی ملایم دارد.
Sie sprach mit sanfter Stimme.
او با صدایی ملایم صحبت کرد.
02
لطیف, نرم
مثالها
Sie trug einen Pullover aus sanfter Wolle.
او یک پلیور از پشم نرم پوشیده بود.
Die Haut des Babys war ganz sanft.
پوست نوزاد بسیار نرم بود.



























