جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
putzen
01
واکس زدن, برق انداختن
مثالها
Er putzt seine Schuhe.
او کفشهایش را تمیز میکند.
Sie putzt das Silber.
او نقره را جلا میدهد.
02
تمیز کردن, پاک کردن، مسواک زدن
مثالها
Ich putze das Bad.
من حمام را تمیز میکنم.
Sie putzt ihre Zähne.
او دندانهایش را تمیز میکند.



























