جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
operieren
[past form: operierte]
01
عمل جراحی کردن, عمل کردن
مثالها
Der Arzt operiert den Patienten am Herzen.
پزشک بیمار را در قلب عمل میکند.
Sie wurde gestern am Knie operiert.
دیروز زانویش عمل شد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
عمل جراحی کردن, عمل کردن