جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Ohnmacht
[gender: feminine]
01
بیهوشی, غش
مثالها
Sie fiel plötzlich in Ohnmacht.
او ناگهان در غش افتاد.
Die Hitze führte bei ihm zur Ohnmacht.
گرما او را به غش کشاند.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
بیهوشی, غش