جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
normalerweise
01
معمولا, به طور معمول
مثالها
Normalerweise stehe ich um 7 Uhr auf.
معمولاً, من ساعت 7 بیدار میشوم.
Sie trinkt normalerweise Tee zum Frühstück.
او معمولاً برای صبحانه چای مینوشد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
معمولا, به طور معمول