جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
knüpfen
[past form: knüpfte]
01
بافتن
مثالها
Sie knüpft einen bunten Teppich.
او یک فرش رنگارنگ میبافد.
Ich habe gelernt, wie man Makramee knüpft.
من یاد گرفتم که چگونه بسازم ماکرامه.
02
وصل کردن, متصل کردن
مثالها
Die EU knüpft Hilfsgelder an demokratische Reformen.
اتحادیه اروپا کمکهای مالی را به اصلاحات دموکراتیک مشروط میکند.
Der Investor knüpfte seine Unterstützung an höhere Gewinnbeteiligung.
سرمایهگذار حمایت خود را به مشارکت بیشتر در سود مشروط کرد.



























