جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
identifizieren
[past form: identifizierte]
01
شناسایی کردن, تشخیص دادن
مثالها
Die Polizei konnte den Täter schnell identifizieren.
پلیس توانست به سرعت مجرم را شناسایی کند.
Dieser Test hilft, Krankheiten früh zu identifizieren.
این آزمایش به شناسایی بیماریها زود هنگام کمک میکند.
02
یکی دانستن, یکسان پنداشتن
مثالها
Viele Jugendliche identifizieren sich mit diesem Musikstar.
بسیاری از جوانان با این ستاره موسیقی همذاتپنداری میکنند.
Der Charakter ist so geschrieben, dass sich Leser leicht mit ihm identifizieren können.
شخصیت به گونهای نوشته شده است که خوانندگان به راحتی میتوانند با او همذاتپنداری کنند.



























