جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Geschmack
[gender: masculine]
01
سلیقه, علاقه
مثالها
Sie hat einen guten Geschmack in Mode.
او سلیقه خوبی در مد دارد.
Er hat einen einfachen Geschmack.
او سلیقه سادهای دارد.
02
طعم, مزه
مثالها
Der Geschmack dieser Suppe ist fantastisch.
طعم این سوپ فوقالعاده است.
Ich mag den Geschmack von Minze nicht.
من طعم نعناع را دوست ندارم.
03
چشایی, حس چشایی، قابلیت تشخیص مزه
مثالها
Nach der Erkältung war mein Geschmack weg.
پس از سرماخوردگی، چشایی من از بین رفته بود.
Der Geschmack entwickelt sich mit der Zeit.
چشایی با گذشت زمان توسعه مییابد.



























