جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
fliegen
[past form: flog]
01
پرواز کردن, (با هواپیما) سفر کردن
مثالها
Der Vogel fliegt hoch am Himmel.
پرنده در آسمان بالا پرواز میکند.
Wir fliegen nächste Woche nach Berlin.
ما هفته آینده به برلین پرواز میکنیم.
02
اخراج شدن
مثالها
Er ist wegen Betrugs von der Schule geflogen.
او به دلیل تقلب از مدرسه اخراج شد.
Wer hier nicht aufpasst, kann geflogen werden.
کسی که اینجا مراقب نباشد ممکن است اخراج شود.
03
حرکت کردن
مثالها
Die Zeit fliegt, wenn man Spaß hat.
وقت پرواز میکند وقتی لذت میبرید.
Die Nachricht flog schnell durch die Stadt.
خبر به سرعت در شهر پرواز کرد.



























