جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
fett
[comparative form: fetter][superlative form: fetteste-]
01
چرب, پرچربی
مثالها
Das Fleisch ist zu fett.
گوشت خیلی چرب است.
Ich mag keine fettigen Pommes.
من سیبزمینی سرخکرده چرب را دوست ندارم.
02
چاق, تپل
مثالها
Die Katze ist richtig fett geworden.
گربه واقعاً چاق شده است.
Er war früher dünn, jetzt ist er fett.
قبلاً لاغر بود، حالا چاق است.
Das Fett
[gender: neuter]
01
چربی
مثالها
Butter enthält viel Fett.
کره حاوی مقدار زیادی چربی است.
Zu viel Fett ist ungesund.
چربی زیاد ناسالم است.



























