جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
faulenzen
[past form: faulenzte]
01
استراحت کردن
مثالها
Er faulenzt den ganzen Tag auf dem Sofa.
او تمام روز روی مبل تنبلی میکند.
An Wochenenden faulenze ich gerne.
در آخر هفتهها، دوست دارم تنبلی کنم.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
استراحت کردن