جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
durch
01
از, از داخل، از میان
مثالها
Wir gehen durch den Park.
ما از میان پارک راه میرویم.
Der Hund läuft durch das Haus.
سگ از میان خانه میدود.
02
از طریق, بهوسیله، توسط
مثالها
Das Problem wurde durch Technik gelöst.
مشکل توسط فناوری حل شد.
Der Erfolg kam durch harte Arbeit.
موفقیت از طریق کار سخت به دست آمد.



























