جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Braten
[gender: masculine]
01
گوشت کبابی
مثالها
Zum Mittag gibt es Braten mit Kartoffeln.
برای ناهار کباب با سیبزمینی وجود دارد.
Der Braten riecht sehr gut.
کباب بوی بسیار خوبی میدهد.
braten
01
کباب کردن, کبابی کردن، سرخ کردن
مثالها
Ich brate das Fleisch in der Pfanne.
من گوشت را در تابه سرخ میکنم.
Sie brät Fisch zum Abendessen.
او برای شام ماهی سرخ میکند.



























