جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
betreuen
01
مراقبت کردن
مثالها
Die Mutter betreut ihr krankes Kind.
مادر از کودک بیمارش مراقبت میکند.
Eine Lehrerin betreut die Schüler auf dem Ausflug.
نظارت کردن بر دانشآموزان در سفر.
02
اداره کردن, رسیدگی کردن
مثالها
Er betreut das neue IT-Projekt in der Firma.
او پروژه جدید فناوری اطلاعات در شرکت را مدیریت میکند.
Sie betreut unsere Social-Media-Kanäle.
او مدیریت کانالهای رسانههای اجتماعی ما را بر عهده دارد.



























