جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
beobachten
01
تماشا کردن, دیدن، نظارت کردن
مثالها
Der Wissenschaftler beobachtet die Vögel durch sein Fernglas.
دانشمند از طریق دوربین دوچشمی خود پرندگان را مشاهده میکند.
Die Polizei beobachtet das Haus seit Tagen.
پلیس چند روز است که خانه را تحت نظر دارد.



























