جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
bar
01
نقد, بهصورت نقد، نقداً
مثالها
Ich zahle bar.
من نقدی پرداخت میکنم.
Die Rechnung muss bar beglichen werden.
صورتحساب باید نقدی پرداخت شود.
Die Bar
[gender: feminine]
01
بار, میکده
مثالها
Wir gehen heute Abend in eine Bar.
ما امشب به یک بار میرویم.
Die Bar hat bis Mitternacht geöffnet.
بار تا نیمهشب باز است.
02
(میز) بار
مثالها
Sie sitzt an der Bar und trinkt einen Cocktail.
او روی بار نشسته و یک کوکتل مینوشد.
Die Gläser stehen auf der Bar.
لیوانها روی بار هستند.



























