جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Anzeige
[gender: feminine]
01
تبلیغ, آگهی روزنامه
مثالها
Die Anzeige in der Zeitung ist teuer.
آگهی در روزنامه گران است.
Ich habe eine Anzeige für mein Auto geschaltet.
من یک آگهی برای ماشینم گذاشتم.
02
جریمه
مثالها
Er hat eine Anzeige wegen Falschparkens bekommen.
او به دلیل پارک غیرقانونی یک اعلامیه دریافت کرد.
Die Polizei schreibt eine Anzeige.
پلیس یک شکایت مینویسد.



























