جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Anerkennung
[gender: feminine]
01
قدردانی
مثالها
Sie erhielt eine öffentliche Anerkennung für ihre wissenschaftliche Forschung.
او برای تحقیقات علمی خود تشخیص عمومی دریافت کرد.
Sein Einsatz für die Umwelt verdient große Anerkennung.
تعهد او به محیط زیست سزاوار قدردانی بزرگی است.
02
تایید, تصدیق، گواهی
مثالها
Die Anerkennung seines ausländischen Abschlusses war kompliziert.
به رسمیت شناختن مدرک خارجی او پیچیده بود.
Die Anerkennung als Flüchtling kann Jahre dauern.
شناسایی به عنوان پناهنده میتواند سالها طول بکشد.



























