جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le trombone
[gender: masculine]
01
ترومبون, [نوعی ساز بادی]
مثالها
Il joue du trombone dans l' orchestre.
او در ارکستر ترومبون مینوازد.
Le son grave du trombone résonne dans la salle.
صدای بم ترومبون در سالن طنینانداز میشود.
02
گیره (کاغذ، پرده...)
مثالها
Utilise un trombone pour attacher ces documents.
برای بستن این اسناد از یک کلیپ استفاده کن.
Le trombone à rideau est cassé.
کلیپ شکسته است.



























