جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La spatule
[gender: feminine]
01
کاردک (شیرینیپزی)
مثالها
Elle utilise une spatule pour mélanger la pâte.
او از یک اسپاتولا برای مخلوط کردن خمیر استفاده میکند.
Le pâtissier étale la crème avec une spatule.
قناد کرم را با یک اسپاتول پخش میکند.
02
کفچهنوک (پرنده)
مثالها
La spatule vit dans les zones humides.
کفچهنوک در مناطق مرطوب زندگی میکند.
On peut observer la spatule près des rivières.
میتوان کفچهنوک را در نزدیکی رودخانهها مشاهده کرد.



























