جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
ringard
01
بیکلاس, از مدافتاده، منسوخ
مثالها
Ce tableau lumineux est vraiment ringard.
این نقاشی درخشان واقعاً از مد افتاده است.
Sa manière de s' habiller est un peu ringarde.
شیوه لباس پوشیدن او کمی منسوخ است.



























