جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
handicapé
01
معلول, دارای نقص عضو
مثالها
Il est handicapé depuis son accident de voiture.
او از زمان تصادف ماشینش معلول شده است.
Les enfants handicapés ont droit à une scolarité adaptée.
کودکان معلول حق تحصیلات مناسب دارند.
Le handicapé
[gender: masculine]
01
(فرد) معلول, (فرد) دارای نقص عضو
مثالها
Le handicapé a besoin d' aide pour traverser la rue.
معلول برای عبور از خیابان به کمک نیاز دارد.
La handicapée utilise un fauteuil roulant depuis l' enfance.
فرد دارای معلولیت از کودکی از ویلچر استفاده میکند.



























