جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La formation
[gender: feminine]
01
تعلیم, تربیت
مثالها
La formation des enfants commence à l' école.
آموزش کودکان در مدرسه آغاز میشود.
Il valorise la formation continue tout au long de la vie.
او آموزش مستمر در طول زندگی را ارزشمند میداند.
02
دوره آموزشی
مثالها
Elle suit une formation en informatique.
او یک دوره آموزشی در علوم کامپیوتر میگذراند.
La formation dure trois mois.
آموزش سه ماه طول میکشد.
03
تشکیل, شکلگیری
مثالها
La formation des nuages commence dans l' atmosphère.
تشکیل ابرها در جو آغاز میشود.
On a observé la formation de nouvelles étoiles.
تشکیل ستارههای جدید مشاهده شد.
04
تشکیلات (سیاسی)
مثالها
La formation a présenté son programme électoral.
تشکیلات برنامه انتخاباتی خود را ارائه داد.
Cette formation politique est née après les élections.
این تشکیلات سیاسی پس از انتخابات متولد شد.
05
سازند (زمینشناسی)
مثالها
La formation rocheuse date du Jurassique.
تشکیل سنگی مربوط به دوره ژوراسیک است.
Cette région est célèbre pour sa formation géologique unique.
این منطقه به دلیل تشکیل زمینشناسی منحصربهفردش معروف است.



























